+ ساعت 7 زنگ زد که اگر میتونی بیا بلوار کشاورز کنار پارک توی نقطه ی.منتظرتم اصراری میکرد.مشکوک شدم پوشیدم و زدم بیرون و عین دفعه قبلیش دیرتر از خودش رسیدم.گرچه خودش همیشه زودتر از ساعتی که میگه میرسه و بعد از نگاه های چپ چپ من میگه عادت کردم. + گوشیم رو که خراب شده مدتیه و کار نمیکنه رو نگاه انداختم و دیدم از هوش رفته کلا.طبق عادت این چند ماه سوزن رو از کیفم دراوردم و سیم کارت رو وسط خیابون خارج کردم و انداختمش توی گوشی نَفتی و بعد از چندین منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

zis10 بروز ترفند-ترفند های کاربردی معرفی سایت و نرم افزار و.. Hesa4m سایت رسمی پیمان مهری الان بخر تحویل بگیر خرید اینترنتی دورهاتو موزیک کوردی ،دانلود اهنگ کردی جدید آموزش کافی شاپ داستانی